روز سه شنبه 11 آذر ماه مانند هفته های قبل انجمن ادبی بهار نارنج شیراز با حضور اساتید و شعرا شهر راز برگزار گردید. در ابتدای برنامه جناب آقای خوشبخت شعری از بیژن سمندر را خواندند.
عضو محترم انجمن سرکار خانم گلستانی امروز درباره ملک الشعرای بهار و اشعار و زندگی نامه ایشان توضیح مختصری را ارائه دادند.
محمد تقی بهار ملقب به ملک الشعرای بهار شاعر، ادیب، سیاستمدار و روزنامهنگار ایرانی است. وی در سال ۱۲۶۳ هجری شمسی در مشهد متولد شد. مقدمات و ادبیات فارسی را نزد پدر خود ملک الشعرای صبوری آموخت و برای تکمیل معلومات عربی و فارسی به محضر "ادیب نیشابوری" رفت. بعد از فوت پدر، ملک الشعرای دربار مظفرالدین شاه شد. وی شش دوره نماینده مجلس شد و سالها استاد دوره دکتری ادبیات دانشسرای عالی و دانشکده ادبیات بود. به علت پیوستن به مشروطهطلبان و آزادیخواهان چند بار تبعید و زندانی شد که سالهای زندان و تبعید از پربهرهترین سالهای زندگی ادبی وی بوده است. بهار در روز دوم اردیبهشت ۱۳۳۰ هجری شمسی، در خانه مسکونی خود در تهران زندگی را بدرود گفت و در شمیران در آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. ازمعروفترین آثار وی دیوان اشعار، سبک شناسی که در سه جلد در باره سبک نوشتههای منثور فارسی نوشته شده، تاریخ احزاب سیاسی، تصحیح برخی از متون کهن مانند تاریخ سیستان و مجملالتواریخ و القصص، تاریخ بلعمی را میتوان نام برد.
آثار ملک الشعرای بهار:
- منظومه چهار خطابه، ۱۳۰۵
- اندرزهای آذرباد ماراسپندان (ترجمه منظوم از پهلوی)، ۱۳۱۲
- یادگار زریران (ترجمه منظوم از پهلوی)، ۱۳۱۲
- زندگانی مانی، ۱۳۱۳
- گلشن صبا، فتحعلی خان صبا (تصحیح)، ۱۳۱۳
- احوال فردوسی، ۱۳۱۳
- تاریخ سیستان (تصحیح)، ۱۳۱۴
- رساله نفس ارسطو ترجمه باباافضل کاشانی (تصحیح)، ۱۳۱۶
- مجملالتواریخ والقصص (تصحیح)، ۱۳۱۸
- منتخب جوامعالحکایات، سدیدالدین عوفی (تصحیح)، ۱۳۲۴
- سبکشناسی، (سه جلد) ۱۳۲۱–۱۳۲۶
- تاریخ مختصر احزاب سیاسی (دو جلد)، ۱۳۲۱–۱۳۶۳
- دستور زبان فارسی پنج استاد (به همراهی قریب، فروزانفر، رشید یاسمی، همایی)، ۱۳۲۹
- شعر در ایران، ۱۳۳۳
- تاریخ تطّور در شعر فارسی، ۱۳۳۴
- دیوان اشعار، تهران، ۱۳۳۵
- تاریخ بلعمی، ابوعلی محمدبن محمد بلعمی (تصحیح) (به کوشش محمد پروین گنابادی)، ۱۳۴۱
- فردوسینامه بهار، (به کوشش محمد گلبن)، ۱۳۴۵
- رساله در احوال محمدبن جریر طبری
- بهار و ادب فارسی
خانم گلستانی در نهایت آخرین شعر این شاعر گرانقدر را خواندند.
بکرد ای جوهر سیال در مغز بهار امشب
سرت گردمنجاتم ده ز دست روزگار امشب
بر یاران ترشروی آمدم زبن تلخکامیها
ز مستی خنده شیربن به روبم برگمار امشب
ز سوز تب نمینالم طبیبا دردسرکم کن
مرا بگذار با اندیشه یار و دیار امشب
هزاران زخم کاری دارم اندر دل ولی هر دم
ز یک زخم جگر ترساندم بیماردار امشب
گرم خوناز جگر بیرون زند نبود عجب زبرا
که از خون لب به لب گشته است اینقلب فگار امشب
فنای سینهربشان گرمی ناب است ای ساقی
بده جامی و برهانم ز رنج انتظار امشب
شبهجرانماز جانسیرکرد آنزلفپرخم کو
که در دامانش آویزم به قصد انتحار امشب
مدهدارویخوابایغافلاز شبزندهداریها
خوشم با آه آتشناک و چشم اشگبار امشب
اگر نالد «بهار» از زخم دل نالد، نه زخم سل
پرستاران چه میخواهید ازین بیمار زار امشب
کتابخانه عمومی حافظیه شیراز...
ما را در سایت کتابخانه عمومی حافظیه شیراز دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : hafeziyeketaba بازدید : 253 تاريخ : جمعه 26 بهمن 1397 ساعت: 19:28